مدیریت یک تیم به اندازه کافی سخت و مهم است، حال اگر این تیم برای انجام وظایف خود نیاز به بروز خلاقیت هم داشته باشد در واقع سطح جدیدی از مدیریت بوجود میآید که به آن مدیریت خلاقیت میگویند. مدیریت خلاقیت در واقع یک فرآیند چند بعدی با پیچیدگیهای خاص است، در این فرآیند سازمانها با تلفیق چند عنصر مهم سعی بر این دارند که کمی از فرآیندهای گذشته و سنتی خود فاصله بگیرند تا بتوانند خلاقیت و نوآوری افراد و سازمان خود را به حداکثر برسانند. خلاقیت به عنوان یک مهارت باعث ایجاد ایدههای جدید و به عنوان یک فرآیند برای رسیدن به نوآوری، شامل مدیریت است. قطعا در این دورهی رقابتی کسب و کارها، خلاقیت بخشی اجتناب ناپذیر برای رسیدن به موفقیت است.
اما قبل از این که به ۶ مهارت مهم در زمینه مدیریت یک تیم خلاق بپردازم بهتر است کمی با دیدگاههای متفاوت درباره مفهوم خلاقیت آشنا شویم.
خلاقیت دقیقا چی هست ؟
شاید سادهترین یا کوتاهترین تعریف خلاقیت این باشد : فرآیندی فکری برای رسیدن به ایدههای جدید. در این تعریف خلاقیت دارای سه سطح مهم است؛ کشف، اختراع و خلق. سطح اول یا کشف پایینترین سطح خلاقیت است، همان چیزی که باعث میشود بسیاری از اختراعات بزرگ بوجود بیایند. یعنی زیباترین ایدهها تا رسیدن به خلق تنها با یک کشف ساده اتفاق میافتد.
سطح دوم یا اختراع به این موضوع میپردازد که اگر چیزی کشف شود، پس به احتمال زیاد اختراع هم میشود. به عبارت سادهتر یعنی اگر شما چیزی را اختراع نکنید، کس دیگری این کار را انجام خواهد داد. و اما خلق بالاترین سطح خلاقیت است. یعنی کاری که شما میکنید و دیگران تابحال آن را انجام ندادهاند.
از این تعریف ساده که بگذریم، با وجود انتشار مقالات و نوشتههای گوناگون درباره خلاقیت همچنان تعریف دقیق و مشخصی درباره مفهوم خلاقیت وجود ندارد. یا به عبارت درستتر : اتفاق نظر بر روی تعریف خلاقیت وجود ندارد.
پس بهتر است ابتدا با تعریف استاندارد خلاقیت آشنا شویم و سپس با یکی از بهترین تعریف آن را بخوانید :
در تعریف استاندارد خلاقیت، دو مولفه مورد توجه قرار میگیرند:
♦ اصیل بودن یا نو بودن (Originalty)
♦ اثربخش بودن یا مفید بودن (Effectiveness)
ممکن است در مقالههای گوناگون، واژههای متفاوتی ببینید. اما به هر حال، در شکل کلاسیک، مفهوم خلاقیت – مستقل از واژهها در دو بُعدِ نو بودن و اثربخشی خلاصه میشود.
حال اگر بخواهیم یکی از پذیرفتهشدهترین تعریف های خلاقیت را مورد استفاده و استناد قرار دهیم، یکی از بهترین گزینهها، ابعاد چهارگانه خلاقیت در مدل کافمن و بگتو است.آنها چهار بعد خلاقیت را با چهار نوع (C) حرف اول Creativity نشان میدهند:
♦ Big C: خلاقیتهایی که برای نژاد انسان به کلی تازه است و تا حد زیادی به مفهوم نبوغ نزدیک است.
♦ Little C : خلاقیت در حل مسئلههای روزمره
♦ Mini C : خلاقیت در یادگیری و تطبیق آموختهها با دانستههای قبلی
♦ Pro C : خلاقیت حرفهای (در محیط کار)
پس از خواندن و آشنایی با تعاریف مهمی درباره خلاقیت، باید به این مسئله بپردازیم که دیدگاهمان در این مطلب به این مفهوم به عنوان یک مهارت است نه ویژگی ذاتی اشخاص. خلاقیت هم مانند بسیاری از مهارتهای دیگر، با تمرین و تکرار و یادگیری بهتر میشود. این مسئله همان چیزی است که باید در مدیریت یک تیم خلاق در نظر بگیرید. یعنی مسیری که برای خلاق شدن افراد در یک سازمان بوجود میآورید. البته که سطح خلاقیت افراد با یکدیگر متفاوت است. (پیشنهاد میکنم برای درک بهتر و بیشتر این موضوع ویدئوی «اعتماد به نفس خلاقانه» را تماشا کنید.)
مدیریت تیمهای خلاق به مهارتهای بیشتری نیاز دارد. در این مقاله به شش مورد از مهارتهایی اشاره میکنم که بد نیست با آنها آشنا شوید.
مدیران خلاق، یک محیط خلاقانه و دوستانه را خلق میکنند.
حمایت از کارمندان و البته مدیران برای دریافت نظرات خلاقانه بسیار مهم است؛ در حالی که کارمندان خلاق الزاما آدمهای احساساتی نیستند، اما معمولا عدم پذیرش آنها با چالشهای جدید همراه است. اگر کارمندان احساس کنند که توسط کسی مدیریت میشوند که به علایق آنها توجهی نمیکند، آنها هم بیشتر اوقات کارهای خود را به بهترین وجه انجام نمیدهند. ارائه کار به طور حرفهای، چالش برانگیز بودن و وظایف تحریک کننده ذهنی امری ضروری برای تیمهای خلاق است. همچنین فراهم آوردن فضایی دوستانه که کارمندان در آن احساس امنیت کنند یک ویژگی مهم مدیران خلاق است اما باز هم به معنای کامل بودن آنان نیست، بلکه به معنای احترام گذاشتن به نظرات، شایستگی و کارایی یک فرد به عنوان سازنده و خالق است.
آنان از ماهیت کار آگاهی کامل دارند.
بهترین رهبران خلاق از نظر فنی و تکنیکی هم افراد بسیار توانمندی هستند. اگر ایده یا کاری بد یا نادرست باشد، آنها تجربه کافی برای ارزیابی و یا رد آن دارند. مدیران خلاق قادر به شناسایی نقاط ضعف در کار و فضای تیمی هستند؛ یا با نقاط ضعف مقابله میکنند یا اینکه راهی برای جبران آن پیدا میکند. آنها الهام بخش اعتماد هستند، چون خلاقیت در تیمهایی که افراد احساس کنند وجود آنان اثربخش است بیشتر آشکار میشود.
مدیر خلاقیت، زمانی برای خلق اختصاص میدهد.
«کارن ال. مالیا» استاد تبلیغات در دانشگاه کارولینای جنوبی میگوید: وقتی که از افراد میخواهید تا راه حلها و ایدههای خود را مطرح کنند، باید برای انجام این کار به آنها زمان دهید. ارائه برنامه زمانی با جلسات پشت سر هم ،فرصت مناسب برای انجام بهتر کارها را در اختیار افراد خلاق قرار نمیدهد.
افراد خلاق به مکانی مناسب برای تفکر نیاز دارند که گاهی فضای کار این چنین نیست. بنابراین، مهم است که مدیران برای کمک به اعضای تیم خود به منظور ارائه بهترین راه حلها، بتوانند به خوبی بین وظایف و روابط آنها تعادل ایجاد کنند.
خلاقیت نیاز به هدف دارد.
باور عموم این است که افراد خلاق در محیطی کاملا آزادانه و بدون محدوده فکری کار میکنند. به آنها وظیفهای را بدهید و اجازه دهید تا بدون هیچ گونه محدودیت یا راهنمایی آن را انجام بدهند! اما واقعیت شاید بسیار متفاوت باشد. معمولا کارمندان وقتی که مسیر روشنی را پیش روی خود میبینند و به خوبی اهداف کاری خود را میشناسند، بهتر کار میکنند. آزاد گذاشتن افراد خلاق، ممکن است برای آنها بسیار مبهم و گیج کننده باشد.
«نورمان باری» مدیر خلاقیت آژانس Ogilvy در این رابطه یک جمله شناخته شده دارد: «به من آزادی برای اجرای یک استراتژی بسته بدهید.» پس، ارائه مسیری واضح، سرنخهای برای کشف خلاقیت و بازخورد بموقع و درست به بهبود کار بسیار کمک میکند؛ همچنین انحراف مسیر و ناامید شدن اعضای تیم هم جلوگیری میکند.
مدیران خلاق، روشهای متفاوتی دارند.
وقتی که ایدهها، دارای سرنخهای جدید و روشهای متفاوت برای انجام دادن باشد، خلاقیت پدیدار میشود. این در حالی است که طبیعت انسان ما را به سمت «شبیه هم شدن» سوق میدهد. فراموش نکنید که تنوع در انجام وظایف جزء مهمی از کار خلاقانه است. اکثر مدیران به دنبال افرادی هستند که از دیگران متمایز باشد و قادر است تا با ایجاد اعتماد و اعتبار کافی در تیم به اهداف سازمان نزدیکتر شوند.شاید این یک نکته بسیار کوچک اما با اهمیت بالا باشد که بهتر است افراد یک تیم اخلاق از نظر فکری و فرهنگی شبیه هم نباشند! چرا که ایجاد تنوع در افراد میتواند زمینه ساز بروز خلاقیت در کل تیم باشد. این روند شاید غیر عادی باشد اما اگر در مسیر درستی هدایت شود، میتواند به مهارتهای یک تیم در کار گروهی بیافزاید.
مدیر خلاقیت باید تصور بزرگتری از اهداف سازمان داشته باشد.
علاوه بر مهارتهای روتین که برای مدیریت یک تیم لازم است، مدیر خلاقیت باید قادر به ایجاد روابط موفقیت آمیز و خلاقانه با کارمندان و دیگر مدیران باشد. مدیر خلاقیت باید یک برنامه خلاقانه را به سرمایه گذاران و دیگر سازمان بفروشد.این فروش فقط برای بدست آوردن منابع مالی نیست، بلکه با فروش این برنامه به مدیران و سایر سازمانها روابط جدید و گستردهای را میتواند بدست آورد.
مدیرا خلاق به خوبی میدانند که ایدههای خلاقانه را بهتر از یک محصول میتوانند بفروشند. البته این امر ممکن است دچار اشتباه هم باشد، اما اگر کار خلاقانه در یک تیم اثربخش نباشد یا به فروش نرسد، تیم دچار تضعیف میشود. این همان چیزی است که «دن نوریس» در کتاب شگفت انگیز خلق یا نفرت درباره آن میگوید : خلاقیت آنقدر که به بهرهوری ربط است به داشتن استعداد زیاد مربوط نیست.
۶ راه برای پیشرفت توسعه فردی و شغلی شما، حتی اگر سازمانها به آن اهمیتی نمیدهند!
چرا باید محتوای قدیمی سایت خود را بروز رسانی و بازنشر کنید؟
۶ مهارتی که برای مدیریت خلاقیت ضروری است
راهنمای شبکهسازی و لینکسازی در توییتر